حکایت شیری که عاشق آهو شد
نوشته شده توسط : Aykan

شير نري دلباخته‏ي آهوي ماده شد.

شير نگران معشوق بود و مي‏ترسيد بوسيله‏ي حيوانات ديگر دريده شود.

از دور مواظبش بود…

پس چشم از آهو برنداشت تا يك بار كه از دور او را مي نگريست،

شيري را ديد كه به آهو حمله كرد. فوري از جا پريد و جلو آمد.

ديد ماده شيري است. چقدر زيبا بود، گردني مانند مخمل سرخ و بدني زيبا و طناز داشت.

با خود گفت: حتما گرسنه است. همان جا ايستاد و مجذوب زيبايي ماده شير شد.

و هرگز نديد و هرگز نفهميد که آهو خورده شد…

نتیجه اخلاقی : هیچ وقت به امید معشوقتون نباشید !! و در دنیا رو سه  چیز حساب نکنید اولی خوشگلی تون دومی معشوقتون و سومی را یادم رفت. اها اینکه تو یاد کسی بمونید وقتی لازمه .





:: بازدید از این مطلب : 421
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : 3 دی 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: